قرار گذاشته بودم که بیاد وسط اینجا. .
وگفته بودم که چقدر دوست دارم ات
نگاه کن
 گریه کرد بود رنگی لباسی که برای دوخته بودن که دختر. . .
وگیسوان که بافته بودن
 فقط منتظر به ساعته عبور کند ازخیابانی
که قرار است  ابریشم بزاید میان دست های کسی که بعد ها شاید مجنون شود
 ونگاه . .
                اگر نکند!!!!!!!!!!!!!!
من چشم هایم را .... . . . ..

نظرات 3 + ارسال نظر
سیاورشن یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 ق.ظ http://siavarshan.blogsky.com/

من چشمهایم را...ضد عفونی می کنم....سلام ببخش که فضولی کردم ....خیلی زیبا بود ....

نیم. شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ق.ظ http://sotokor.blogsky.com

رامین پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://gonjeshkakeashemashe.blogsky.com

سلام.....امیدوارم که حالتون خوب باشه....این سه تا وبلاگ های من هستن که زیر نوشتمشون.....درضمن وبلاگتون خیلی زیبا بود.....http://yaghoob.blogfa.com/ http://dadashy.blogfa.com/ http://yaghoob5.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد