نوروز ۸۵ مبارک. . .
نظرات 3 + ارسال نظر
آتنا جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:23 ب.ظ http://cona.blogfa.com

سلام عزیزم سال نوت مبارک به روزم
منتظرم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:23 ب.ظ

تا ۲۰سال پیش شب سال تحویل در سرخون...توی کندو ک ننی کمی کنار با یه دونه نارنج (یا برگ نارنج) و یه نن(نان) بیرون خونه (روی سرگ) میذاشتن برای مم نوروز....

هی...فقط همین...

گفتم بگویم و بمیرم بهتر است از نگویم و بمی رم.....

اکسیر چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:31 ق.ظ http://eksir.blogfa.com

گنجشکک اشی مشی ؟چه جالب یاد تئاتر و نمایش افتادم اخه دقیقن این متن را روی صحنه بردم .بگذریم برایتان ارزوی توفیق دارم و اینهم هدیه ای عیدانه:
.............................................
کسی که سی رسی لی و زوالن
شسه از اخرت وقت سوالن
اگو بعضی خشی اکنن ته پیری
اینی شک و گمون و احتمالن
ته خاکستر نیو خرگ کبابی
حرارت در تش بادم زغالن
حدیث سی و اندی تای بفهمش
پدار و کبری و باد شمالن
...............................ترجمه:
این یک شعر به لهجه لاری است
ترجمه:کسی که به ۳۰ سالگی میرسد رو به مرگ است و باید خودش را با تجربه نشان دهد انگار که به اخرت میرود.میگویند بعضی ها در پیری به خوشی میرسند اما این شک و گمانی بیش نیست .اگر میخواهی حکمت ۳۰ و چند سال زندگیم را بفهمی زندگیم مانند علف خشک صحرایی بزرگ است که با یک کبریت و باد همه جا از بین میرود .
موفق بشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد