برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد یا سیبی سرخ ؟ --------------------------------------------------------- بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام ...
من چندان متوجه کامنتان در وبلاگ محمد نشدم و اصلا اینکه چرا آنجا ... اما من نه جسارتی به پناهی کردم و نه غزل را در تقابل با او می دانم. و همیشه از نوشته هایش لذت بردم و می برم . اگر منظورتان اولین کامنت من بود من قصد داشتم که با توجه به بحثی که قبلا با محمد داشتم لذتم را از زیر سوال بردن اصول عقلی زندگی توسط پناهی بیان کنم که شاید کمی متفاوت با عرصه های حسی غزل است و از جنبه ای متفاوت مخاطب را درگیر لذت می کند . همین !
ها جنب تفاوت من فقط برداشتمو از کامنت گذاشتم همین . حال هم مغدرت می خوام دوس عزیز
سلام چند کار از شما خوانده ام و یکی - دوباری هم شنیده ام حس برتری جویی تلاش برای خلق لحظان ناب همگی حکایت از کوشش روز افزون شما دارد برایتان آرزوی روزهای آفتابی تری را دارم
حس برتری جویی البته اگر از خود واژگون در متن بیاید. مرسیتم استاد
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
بنگر که چگونه می افتی
چون برگی زرد یا سیبی سرخ ؟
---------------------------------------------------------
بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام ...
تا پایان واژگون شدن
سلام
بازم ممنون که اومدی سرزدی
موفق و شاد باشی همیشه
قور بانت
جونن حسش
گرما گرم
نـقـــــاشیـــخــــــــــــــاک
احـــــــمد کـــــــارگـــــران
اجراء : جمــــعه 10 خرداد
بوستان کیش ( نیم دایره )
ســــــــــــاعت 6 عـصــــر
حتما خودمو می رسونم
مرسی
من چندان متوجه کامنتان در وبلاگ محمد نشدم و اصلا اینکه چرا آنجا ...
اما من نه جسارتی به پناهی کردم و نه غزل را در تقابل با او می دانم. و همیشه از نوشته هایش لذت بردم و می برم .
اگر منظورتان اولین کامنت من بود من قصد داشتم که با توجه به بحثی که قبلا با محمد داشتم لذتم را از زیر سوال بردن اصول عقلی زندگی توسط پناهی بیان کنم که شاید کمی متفاوت با عرصه های حسی غزل است و از جنبه ای متفاوت مخاطب را درگیر لذت می کند . همین !
ها جنب تفاوت من فقط برداشتمو از کامنت گذاشتم همین .
حال هم مغدرت می خوام دوس عزیز
به نطر شما کدامیک از افراد زیر می توانند تئاتر استان را به اهداف واقعی .....................
خود برسانند؟
به همه چیز خو می کنیم
مگر به این پرندگان سربی
مگر به کینه شان از آنچه در خشان است!
مگر به خالی کردن میدان!
چشمهایم می بیند ؟ یا تو اینجا نیستی ؟
دستهایم حس دارد ؟ یا تو اینهمه لطیفی ؟
گوشهایم کرند ؟ یا صدای تو بلوری است ؟
زبانم تلخ شده ؟ یا طعم های اینجا ؟
می شنوی ؟ یا من لال شده ام ؟
تنهایم ؟ یا چون تو تنهایی ، احساس می کنم ؟
------------
با اجازتون من وبلاگ شما رو لینک کردم .
باعثه خوشحالیمه دفعه بعد که اینجا میام لینک خودمو هم ببینم .
ها ونمی دونم واقعیت خیلی وقته که لخت می گردد.
---
در اولین فرصت چشب
سلام
چند کار از شما خوانده ام و یکی - دوباری هم شنیده ام حس برتری جویی تلاش برای خلق لحظان ناب همگی حکایت از کوشش روز افزون شما دارد برایتان آرزوی روزهای آفتابی تری را دارم
حس برتری جویی البته اگر از خود واژگون در متن بیاید.
مرسیتم استاد
شعر زیبایی است با حسی خوب.
حس خوب را که تو می دهی به دید گاه .
مرسی که آمدی