چه کسی کهره را ضبح کرد؟!
به مناسبت کدامین قربان......
[ web | email ] خودت گفتی تو وبلاگ صالح سنگبر
مهم اینه که ادم جرات ترکوندن داشته باشه باقیش اصلا مهم نیست که چی می شه. بقیه چی می گن ...
پاسخ :
مرسی .من جوابمو گرفتم
.......
حرف زدن راجب هیچی به اندازه چیزی که دیگه وجود نداره به قول ما وبلاگ نویس ها به روز نیس .!
چیزی که تمام شده می شه راجبش حرفای تمام شده ی زد
مثل اینکه ..
کهره خوب بود .کهره بد بود. کهره همیشه به روز بود. وکهره همیشه جواب نظرات ش رو می داد.
همه نظرات شو!
من همیشه می دیدمش حتی قبل از گن جیش کک به سراغش می رفتم .
وبرام غیر قابل پیش بینی بود که چه کرده .. بداهه نویسی هاش واین که همیشه کوتاه می نوشت .برام جالب بود
خصوصن نوشته های آخرش رو من دوس تر می داشتم احساس می کنم توی متنهای آخر داشت می زد بیرون از تمام چهارچوب های یه متن ساده.
وبسیار لذت بخش بود.
متن داشت به سمت داستان وگاهن شعر پیش می رفت .اما حقیقتن نمی شداسمش رو هیچ چیز دیگه جزبداهه نویس های یک آدمی که می نویسه گذاشت.
مسله ی که همیشه دغدغه من هم بوده این که اگر زمان قبل تری وبلاگ متولد می شود ورسوخ می کرد بین هنرمندها بخصوص نویسندها آیا اون موقع هم ما این همه نویسنده خوب داشتم؟
گاهی پیش می یاد که مخاطب یه وب که داری ذوق شاعرانه هم هست تمام اون انرژی خودش توی یه کامنت (نظر) خفه می کنه .ویا روی وب خودش بداهه نویسی می کنه .خط خطی می کنه .گند می زنه.
فرار می کنه از خودش
.مجاری می شه .ولذت می بره .چون احساس تخلیه می کنه ..
اما دیگه اون متن ها شعر نیست واون آدم با اون متن ها نمی تونه یه شاعر باشن
.وهمه چیز به باد می ره .
مثل داستان نویس وشاعرهای خوبی که به سمت روزنامه وبداهه رفتن وغرق شدن ودیگه نتونستن برگردن.به قول یکی از دوستان نویسنده ام که می گفت خوب هم می گفت: چون ما نقاد خوب نداریم .چون روزنامه نویس خوب نداریم. وچون خیلی از شاخه های دیگه نوشتن توی استان ضعیف پس کسی که کارش نوشتن یا کارش تاتر یا اینکه مقوله دیگری از هنر رودنبال میکنه .به خاطر اینکه می بینه که روزنامه نویس ونقاد وجود نداره پس مجبور همه کار هارو خودش انجام بده.
وبعدش اینقدر غرق بشه که دیگه از مقوله هنرش خارج بشه.
اما اینکه کهره خودش روترکوند با دست های خودش.
خوب من به عنوان مخاطب همیشه وب اش غصه ام گرفت اما شاید کارش خیلی هم بد نباشه شاید .اینکه دیگه فرصت بداهه نویس رو از خودش گرفت( چون تا اونجای که من می دونم تازه درحال شکل گرفتن بود متن های ادبی ش)بتون کارهای استخوان داری رو ارائه بده .درکل براش آرزوی موفقیت می کنم.
ان شاا.. یه روزدرکنار تاترشاهد متن های ادبی خوبی ازش خواهیم بود.
امیدوارم که یه روز برگرد ه توی مجاز ونوشت هاشو از ما دریغ نکنه .
خواهش|آقا بهروز اگر آمدی کامنت بزار که خیلی نگرانتیم.مرسی.|
سلام دوست عزیز
شما از ای کهره عزیز ما خبر اتنین
نادونوم چه بودن کجا رفتن خیلی دلتنگی بودم آخرین خبری که از ای اومهسته اینن که بی مه لینک ایکرده وقتی رفتوم از ای تشکر بوکونوم اومدی که مثکه وبلاگی حذف شوکردن ...
معلوم نین ای بنده خدا جزو کدوم حزب خطری بودن یا نادونوم جزو القعاده ای چیزی بودن یا تو غاعله انجمن نمایش نقش رهبری ایبودن . یا ... نادونوم خدا بخیر بگذرونت .
اگه خبری بگوش شما رسید بی ماهم بی خبر ننوسی
کوربونت
تا اونجا که می دانم کهره خدا مرزیده تو فاز این جنگولک بازی ها نبود .و این انگا بش نمی چسبه جناب فیروز
سلام یه سری بزن
آقای فیروزی خودتو به ندونستن نزن...دارودسته ی تو که عامل اغتشاش ایت چند وقتن باعث و بانی نابودی کهره شدن...خجالت بکشین....یعنی دنیا اینقدر ارزش داره؟؟؟؟؟
شما هم کهره رو ندیدین ؟
اگه دیدیش سلام ما رو هم برسون
سلام مجدد
از پیشانی نوشتش می توان فهمید که کهره یک ادم بوده
یک ۲۳ ساله تیزبین
اینطور که شما نوشته ای گویا حذف - هک شده کهره
اگر اینطور است بیشتر بنویس درباره اش
فاطمه عزیز
مثل همه ی کهره ها !فقط نمیدانم جلوی پای عروس رفت یا برای مراسم فوتی در مسجد!
بع بع بی موقع یعنی
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
مهم اینه که ادم جرات ترکوندن داشته باشه باقیش اصلا مهم نیست که چی می شه. بقیه چی می گن ...
مرسی .من جوابمو گرفتم
بله این جا مال خودتونه دیگه ! خوچگله :)
برای کلماتی که محکم به سقف دهان چسبیده اند و گریه میکنند و خواهش دارند که زده نشوند قسم.به انگشتانی که تردید دارند روی کیبورد برقصند.
سلام
منهم دلواپس همه کهره های عالم هستم
چه وانتی چه غیر وانتی
چطورایی گن جیش کک عزیز