بهشت برهوت

               

   

 

نزدیک عید که می شه ما فقط ذهنمون یک جا می ره از بچگی تا الان ! 

یه جای سر سبزوزیبا ودنج که توی مالکیتش با هیچ کس دیگه ی شریک نیستم .فقط مال ماست! 

توت تاش بوی نارنجش بوی پرتقالش و گل های لیمو ش وانبه ترشش حتی مارهای خطرناکش وحوضی خاطره انگیزه اش که ما هرچی بزرگ تر می شویدم کم خطر تر وتنگ تر می شود

یک جای که هر وقت هم که نریم سیزده فروردین صددرصد می ریم .بوی کباب چنجه وگوسفند همسفری که فقط برای رفتن از بندرعباس بود.

بهشت مهربان من!باغ پدبزرگمه که درختاشو به اندازه بچه هاش دوس داره. چند سالی می شود که نرفته بودم یعنی فروردینا بندر نبودم. اما توی خانواده پیچیده بود که اوضاع باغ خوب نیست  درختها خشک شدن !وپدربزرگ چند سال داره ضرر می کنه!خانواده میگن بفروشش خشکش کن گاوداری بزن مزرعه ش کن خرجش نکن..

اما پدر بزرگ اشاره می کنه به در ختاش : 

این انبه های رو مهین کاشته ولیموها هم سن زینب ن واین درخت ها  رویوسف کاشته و.. این درخت ها بچه های منند این زمین از آبودان که اومدیم خشک بود وبا شما بزرگ شد وجون گرفت نمی تونم ازشون بگذرم...  

ما هم نمی تونیم .ما هم نمی تونیم از همبازی های مهربون وبهشت سبزی که توش بزرگ شدیم بگذریم.. اما بیماری جاروی جادوگر عجیب دمار باغ رو دراورده  درخت های لیمو وپرتقال خشک شدن ودرختهای سبز هم دیگه ثمرندارن وباغدار باغمون دور از چشم بابابزرگ درختهای خشک رومیسوزنه ... چند ماه پیش که رفتم اوضاع اسفناک باغ اشکمو دراورد درختهای سوخته وباغ برهوت ته مانده بهشتم من بود.

  

نظرات 10 + ارسال نظر
kiyOOsk دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:17 ب.ظ http://kiyOOsk.blogsky.com

سلام .
خانم چرا فوش میدی ؟
چرخها صاحب دارن من و مرتضا نیک

راستی مطلبت دقیقا شبیه داستان تئاتر عقیل دادی زاده ست .
کربلایی کنار .

چرخ سواری تنا تنا....


کربلای کنار..
اره شنیده ام
یه اجرا فوق العاده داشتن هرمز

گربه ایتالیایی دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ب.ظ

ایول پدر بزرگ
خیلی با حال بود

پدربزرگام باحال اند

با دیشداشه های سفید

http://www.vaa.ir دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.joking.ir

سلام دوست گلم [گل]

kiyOOsk دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 ب.ظ http://kiyOOsk.blogsky.com

سلام .
چرخ سواری تنها تنها چیه ؟
ما یه عمر داد زدیم : کیست که ما را یاری کند ؟؟؟؟
دنبال کسی می گشتیم که یه تیم تشکیل بدیم و بریم دوچرخه سواری .
اما کسی لب تر نکرد .
خلاصه منو نیک ن دوتایی می ریم . بعضی صبح ها ساعت ۵ می ریم آش می گیریم و می ریم لب ساحل . خیلی صفا داره .

آره
ولی چرخ سواری دو تایی فقط فاز می ده نه تیمی

من و دوستم ساجده هم می رفتیم دوچرخه لب دریا
خیلی خیلی لذیذ بود
بادی که توی روسری فر می خورد

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:15 ق.ظ


http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=36184

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1494038&Lang=P

http://www.riverart.net/khabar/


بندرجاسک-فرزاد بادروج سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:10 ب.ظ http://jaski.ir

جشنواره مجسمه های شنی
دوشنبه ۱۷ اسفند ۸۸
ساعت ۹ الی ۱۶
ساحل مقسا - بندرجاسک
http://jaski.ir/post-134.aspx

رضاموسوی چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:01 ق.ظ http://ahleabadan.blogfa.com

سلام . میگم تو مسعله هاته حل کردی؟

سلام.

دلوم میخاد بیام آبودان

kiyOOsk چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ http://kiyOOsk.blogsky.com

متاسفانه من هنوز باد توی روسری رو نچشیدم .
سری بعد روسری سرم می کنم ببینم چه حالی میده !

لی پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.leee.blogsky.com/

سلام
به بازی وبلاگی دعوت شدید

بنیامین جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ق.ظ http://posbastaki.blogsky

سلام

دقیقا باغ پدر بزرگ مادری من هم همین حلو داره هر چند الان رو خاک پدر بزرگم سبز تر از باغشه


برو سراغ شعر خرداد مست
کار چند ماه قبلمه

سلام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد