بمباران نام تو... / موسا بندری

 

وقتی عاشق اَت می شوم
باور کن توطئه ای نیست که یخ نبسته باشد
و سر شکسته اگر باشد
صدای دروغ همین یکدست جام باده و یکدست زلف یار

خیابان ها هر روز تنگ تر می شوند
و تنگ تر هم که می شوند به هر کسی هم می شود مشکوک شد
حتّا اگر این ساعت هم کوک نباشد

این خیل خربزه و خیار با چند کیلو وات ماست
که از رهگذران مست که بگذریم تا از چه برگذشته ایم

مسخره نمی کنم به جان خودم و به آسمان تو قسم
که شهلا نیمه چشمت نمی شود گفت لااقل به همه
و زمزمه خوب توطئه زیبای دوست داشتن است
تا سراز شیبی در باوری که گویی سیبی

من به همه اعلام می کنم
دارم دچار جنون شعر می شوم اگر خون شعر نشده باشم تازه
به هر اندازه هم که بگیریم این قد وبالات آوخ

ای از همه کس دیوانه تر که من نبودم
تا از خیابان تو بگذرم بارانی می بارم
که تمام چترها فقط به نام تو باز می شوند وآغاز می شوند
صدای زنگ وسنگ و هر چیز دیگر قشنگ
بمباران نام تو بودن
یعنی با یه تکه گچ و شعاری که ته کوچه خلوت نوشتن
که وطن مرا دزدیدند آنانی که اول دزد نبودند

تنها فقط وقتی عاشق اَت می شوم

بندرعباس 88.4.9
 

منبع:سایت ادبی دانوش

نظرات 5 + ارسال نظر
چوک نابن دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ق.ظ http://piskedel.blogsky.com

سلام وخسته نباشی
شعر زیبا و دلشینی بود.موفق باشی

نفس موساگرم

هنردوستان هرمزگانی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

http://khamal.blogsky.com/1388/12/16/post-18/
عکس های ابراهیم جلالی از تاتر تنها سگ اولی می داند چرا پارس میکند مکبث

شب خیلی خوبی بود
به یادماندنی شد با تو
مرسی

[ بدون نام ] دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.cinemabnd.blogsky.com

کمی درباره فیش آی به بهانه این روزها ...
http://cinemabnd.blogsky.com/

ماه لی لی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:41 ب.ظ

دست مریزاد..انتخاب خوبی بود

سلام
ومرسی از تو لذیذ ی بود وبی اندازه ...
رنج های که تقسیم می شودن

صغری لکزایی فر پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ق.ظ

تنها فقط وقتی عاشق آت می شوم
ممنون از موسا .مرسی از

وای ی دختر تو کجای دل منی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد