کویت :قبرستان دوس داشتنی های منی الان فقط !دیگه تو ی هیچ هواپیما ی پدر بزرگ به زمین بندر عباس نخواهد نشست من  همه دوست داشتنی هایم را یکی پس از دیگری از دست داده ام  چه اثبات دردناکی بود پوست کلفتی من به خودم  .  

حالا دو تا شدین   

دوتا قبر برای من ساختی 

کویت لعنتی ! 

پدربزرگم خاص بود؛عاشق تاریخ .عاشق سینما و روزنامه کتاب وفوتبال ونوه هاش عاشق سفره ها ی بلند نهار که از این سر اتاق تا اون سر اتاق بچه هاش بشینن 

بابای دلم برات تنگ  شده  بابای دلم برا صدای بلند خنده هات تنگ شده  بابای دلم برا ی انتظار توی فرودگاه که تو با کت وشلوار بیایی تو ی سالن وما از سروکولت بریم بالا تنگ میشه  

 بابای دنیا چقدر تنگ شده .نفسم گرفته بابای .نفسم بالا نمی یاد بابای  

... 

من همه دوست داشتنی هامو از دست میدم این تنها قانون ثابت شده طبیعت بود.!

عکس:اولی خونه دوساله امو عزوز دومی عکس جوانی بابا بزرگم(عیدی حوری بود)