فریداااااا امید وارم به هرگز ت!

 

 

زن است  !

به من   که نگاه می کند   

 

به من    که می خندد 

به من    که اخم می کند 

 و لَم که می دهد  به خودش  

زن است دیگر   

و اینها  کلماتی است که  می پاشد از شکمش 

از چشم  ش 

از دهان ش 

از تخت ش 

            فریدا کالو

 امیدوارم که عزیمت دلپذیر باشد  

و امیدوارم به هرگز ت !  

که برگشت می خورد  هی تو ی من  

توی سینه ام  

توی چای  م

روی تخت  م

 

فریدا کا لو ی من  

برایت سیب گذاشت ام  امروز عصرانه مهمان من باش! 

 

پی وسته:امروز خاموش زنی است که نقاش خودش بود فقط ! خودش یعنی زنانگی  با صدای بلند..  

واین آخرین جمله دفتر خاطراتش است که مطمن ام برای من نوشته بود! 

 

{امیدوارم که عزیمت دلپذیر باشد و امیدوارم که هرگز برنگردم.}

نظرات 6 + ارسال نظر
لی سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ب.ظ http://leee.us

عالی بود عالی
خوبه که تاریخ تولد و فوت بیشتر بزرگان رو می دونی...

بیشتر شون نه ! حتی مهم ها رو هم نمی دونم
فقط مال رفیقامو می دونم:d

... سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:25 ب.ظ http://abed.blogsky.com

نبشتم.

خوندم
باز هم که متکلم وحده بودی!

موسا سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:30 ب.ظ http://dirya.blogsky.com/

خوب باش فاطمه. خوبتر از همین لحظه که میخوانیم.

خوبه است که با درد می آید(س.ک)

..... سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://ahmadjou.blogfa.com/

کاش همدوره فریدا بودمو.... به تنهاییم نمی گریستم....
لذت بردم

...

کمپوت مغز چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.kompotemaghz.blogfa.com

با واقعیت محض
کمپوت مغض به روز است

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد