حواست کجاست کلمه ات کاغذ پاره نیستن
ازروی خودم آویزان شده ام وهوا با فشار های مرموز
اصلا اینجا جای اینجور حرفا نیست گنجیشکک کوشی جیگر چند وقت جیک جیکت نمی یاد ؟؟؟
نکونه ریدی به خودت نکنه لهت کردن شایدم تو سرما یخ زدی
هوا بس ناجمردانهِ مرد است!! حالمو بهم می زنی
بوی خون می یاد ؟ به تو چه عوضی آدما یه عمره به پای هم جزغاله میشن یه دفعه این اونو می سوزنه یه دفعه اون اینو می سوزنه همشونم پدر سوختن...
هیچ معصومیت قداست توی این آدما نیست همشون دارن بازی می کنن یه بازی تکراری . . روزا با هم دیگه فرقی ندران بوی کهنگی می دن ت . . م
تو کجایی ؟ چی جوجه نکنه کاغذ پاره کردنت گرفته ههِ ههِ
مگه چی هستی چی رو داری جر می دی ...
کلمه ات دارن از سرکولم می رن بالا حلقه کردن دورگردنم .....
دارم خفه مِی شم با این نفس های مسموم وصداهای موزی بعض گلوم فشار .. گریه کردنم دل خوش می خواد
گنجیش ککم خوبی
بالا الاغه بعد از کلی در روز افتادی
می به خونمت
هفته قبل چه قدر در منتظری ات ماندم
تا این هفته می بوس بوسک
منو در کوه هم به بین کن
مرسی تم تمامhttp://porteghale206.blogsky.com/
سلام. شما هر فصل یکبار وبلاگ خود را به روز می کنید؟ جالب است!
من در کوه این جا ست سر پهنه گی
سلام
من به روزم
شعر خوبی بود در ضمن با عکس پیکاسو هم حال کردم
ممنون