فریاد
در باد
سایهی سروی به جای میگذارد.
[بگذارید در این کشتزار
گریه کنم.]
در این جهان همه چیزی در هم شکسته
به جز خاموشی هیچ باقی نمانده است.
[بگذارید در این کشتزار
گریه کنم.]
افق بیروشنایی را
جرقهها به دندان گزیده است.
[به شما گفتم، بگذارید
در این کشتزار گریه کنم.]
شعر: فدریکو گارسیا لورکا / ترجمه:احمد شاملو
من:باد که می آید تسلیم می شوم! باد که می آید جهان شبیه صدای شاملو ونعره لورکا می شود.
اگر ۱۳واقعا نحس نباشد وخرافات جهان گم شوند جهان چه کوچک وبی مقدار می شود!
خدایا ؛
بلای را نازل کنم برای من! که توی خانه نشسته ام واز اشیا ی سبز تو بیزارم !
عکس:۱۱بدرمن بود.
سلام .
در عوض من ۱۳ یه جای سبز سبز سبز بودم .
عکساشو آپلود می کنم واست می زارم .
سبز توی که سبر می خواهمت
سبز باد و سبز شاخه ها
لورکا
سلام...
خوبی تو...
عیدی(عکسای قدیم) رو قبلا که گذاشته بودم...
ولی در هر صورت سعی میکنم عکسای دیگه ای هم پیدا و اونا رو هم میذارم...
سلام خوبم
لطف می کنی اگه عیدی وبلاگی عمومی هم بدی
و لی من نوع عیدی شما سه نفر مشخص کرده بودم !!!!!!۱
من پایه ام..ولی دوستان دیگه هم باید پایه باشن..
نمی دونم دیگه!یه جوری با هم کنار بیاید عیدی ما رو بدین
ذهن قابل و طراحی توانا....
سلام
به نکته ی خیلی زیبائی اشاره کرده بودید.
اگر ۱۳واقعا نحس نباشد وخرافات جهان گم شوند جهان چه کوچک وبی مقدار می شود!
راستی . شما رو یه به یک بازی وبلاگی دعوت کردم . اگه مایل باشید .
چه کسی پرونده مرا جا به جا کرد ؟ در kiyOOsk
http://kiyoosk.blogsky.com
السلام..ما که همیشه به شما سرکی میکشیم اشی مشی لطفا برای ما هم سرک که نه سرکی بکش لاترشی!!منتظر شما هستم اشی مشی لاترشی