از timeخابم گذشته

یه مشت خار کوچلو کوچلو تو چشمام ودست که روی کیبورد می گردن حم به ارداه نیست اداره من نیست تمام اتفاق ها ی که می آید توی مخم شروع می ند بعد از این ور به اون ور که مقلتم اتفاق می ره بعد یه چیز تازه می آید مسه چشماش که مست کرده بودحتی تو عکس مسه ساختمان نصفه ونیمه که خاک هاش بوی شاش افغانی ها رو می ده ومسه دبستان فرودسی که حالا نیست وحتی گربه که بوبام شبا براش غذا مذاره حتی اینکه می دانم فقط زیاد پول تو کیفم نیس وتوی کافی نت نشته ام فقط می دونم پولم کمه همین دیگه حتی نمی دونم چند تومونه اگه پو ل نداشتم چیه؟اصلا شاید گردنبندم گذاشت نمی دانم .حتی تازه دارم می فهمه که گرسنه ام هسته ام .من به مرز دیوانه ها نزدیک تمام آدامای اطراف دیونه شدن چند نفر الان کنارم داره راجب دهکده حرف می زنن که چطوری جمعیت افزایش بدن .وصب تصویر مرده ی که فق ط میکرفون ها داشتن بهش گوش می دادن ومشتا مر غابی پشت سر مرغابی یه خط افتاده بود دست درددد می کنن وچشمام می سوزن 

انگار یه مشت خاک توش ریخته یه مشت خا

ک کنار ایسگاه اتوبوس آبادان نزدیک ایستگاه نه که میره اهواز وصورت سوخته مرده راننده چنجر وحتی یه چیز دیگه مسه یو اس آ آبودان ایسگاه 12 خونه عمو حسین شمشادش وجوجه ماشینی که زنعمو گوهر برام گرفت وقتی بچه بودم برا مونو وحسین مال ما زرد بود وزبل آخرش در رفت .چقدر تصور می آید ومی ره من خابم دارم چای می خام وچیزهای از من گذشته من از چیزهای گذشته چیزهای در من تکسر می شن وچیزهای ازم من پاک می شن چشماش همیشه مست بود وقتی می خندید وقتی گریه می کرد وقتی پشت فرمون بود وقتی فوش می داد اصلا دایم خمر بود مرتیکه ... 

من خابم دارم خابم دوس دارم بخاوب واین بار هیخ خابی هم نبینم چقدر دلم برای دنیای آدم های بیدار تنگ شده چقدر دلم می خاد بیدار باشم وقتی راه می رم وقتی می خندم وقتی تلفنی حرف می زنم اه  ه ه ه ه هه هه ه  هه هه هه هه هه ه هه   ههه ه هه ه هه هه ههه 

دقیقان نزدیک به خیلی ساعت که نخابیدم نزدیک به خدا حالا می فهم ه چه حالی دارن هندی وقتی تو خیوبون می خابن کاشک سر فلکه برق صندلی فلزی بود .....یه برگه روزنامه کیهان از همی مجله ی سر فلکه بر می داشتم می ذاشتم رو صورتم  

تصور مرد مقدس که فقط یک انگشتر بود

 

برام دعا می کرد که بخابم وخاب هیچ کی نبینم  

 

یا  یو  اس  آ  

 

مو خیلی خابم دارم  

  

 

التماس دعا خیلی چاکریم

 

نظرات 5 + ارسال نظر
گن جیش کک پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:39 ق.ظ

من فاطمه هرچی قلت وقلوت توی این متن هست را تایید می کنم نقطه.

علی ثقفی پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:46 ق.ظ http://www.hamedanfootball.com

سلام
وبلاگ خوبی دارید !
خوشحال میشم اگه به سایت ما هم سربزنید !
در صورت تمایل ما رو به اسم "پایگاه اطلاع رسانی فوتبال همدان" لینک کنید و پیام بذاربد که به چه اسمی لینکتون کنیم !

میترا نصیری پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ http://iceheart3.blogspot.com/


سلام وبلاگ قشنگی و پر محتوی داری به وبلاگ منم سری بزن تا با هم بیشتر همکاری کنیم ، مطمئن باش بدون هیچ هزینه و وقت ، اصلآ بدون کلیک روی تبلیغات و عضو شدن تو سایتهای مختلف می تونید درآمد داشته باشی مهم اینکه هر وقت که تو اینترنت بری حالا هرکاری داشته باشی دانلود کردن یا وبلاگ update کردن و غیره برات درآمد حساب می شه چیزی واقعا از دست نمی دی حتی اگه وقتی براش نذاری هر 5 ماه $20 می گیری

صغری لکزایی فر جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ب.ظ http://lomir.blogsky.com

این روزها خیلی زودتر دلم برای دوستام تنگ میشه ،
خوندم نوشتهی قشنگه پر قلت و قلوت تو.

محمد شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.bazeebad.blogfa.com

سلام و خابت خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد